راهکارهای ارتباط موثر والدین و فرزندان
شناسایی نیاز فرزندان
داشتن توانمندی لازم برای کاری که میخواهند انجام دهند، و اجازه والدین و بزرگترها برای اینکه فرزندان کارهای خود را به تنهایی انجام دهند.
برای برقراری ارتباط صحیح و مناسب میان والدین و فرزندان، به راهکارها و مهارتهایی نیازمندیم. از همین روی، ضروری است نیازهای فرزندان را شناسایی کنیم و با پذیرش استقلال و تقویت عزت نفس آنان از طریق قدردانی، تکریم و گوش دادن فعال به سخنانشان، زمینه رشد و بالندگی آنان را فراهم سازیم، و از سوی دیگر، با تأکید بر رفتارهای مثبت، حذف رفتارهای منفی، تأیید باورهای درست و تخریب باورهای نادرست، آنان را به سوی تغییر نگرش یا ارتقای آن سوق دهیم. در این فصل، به راهکارهای وصول به این هدف مهم، می پردازیم.
والدین در همان گام اول ارتباط با فرزندان، باید نیازهای واقعی آنها را تشخیص دهند و پاسخ متناسب با نیاز آنان را ارائه کنند. مهمترین نیازهای فرزندان به این شرح است:
الف) نیاز به استقلال و تشخص:
فرزند ما به طور طبیعی، می خواهد خودش تصمیم بگیرد، خودش برنامه ریزی کند و خودش نیز برنامه ها را اجرا کند. اگر مانعی بر سر راه فرزندان در زمینه تصمیم گیری، برنامه ریزی و اجرا نباشد، خود آنها این مسیر را طی می کنند. آنها کسب شخصیت را دوست دارند و برای رسیدن به این مرحله، به دو ویژگی نیازمندند: داشتن توانمندی لازم برای کاری که میخواهند انجام دهند، و اجازه والدین و بزرگترها برای اینکه فرزندان کارهای خود را به تنهایی انجام دهند. بنابراین، کسب مهارت و توانایی مواجهه با دیگران، و نیز طرد نشدن از سوی پدر و مادر و احترام به شخصیت او، از نیازهای اساسی فرزندان است. مشورت کردن با فرزند و انتقاد کردن به او از روی دل سوزی، به استقلال و تشخص او کمک می کند.
ب) نیاز به پذیرش:
جوان به مثابه کسی که پس از پدر و مادر وارد زندگی شده است، می خواهد کانون پذیرش پدر و مادر باشد. شخصی که میخواهد پذیرش دیگران را احساس کند، با آنها ارتباط برقرار میکند و رشد خود را در همان ارتباط می بیند. با این ارتباط، فرد رشد میکند، تغییرات سازنده در او رخ می دهد، خود و راه حل مشکلش را پیدا می کند، آزادانه حرکت را از نقطهای که در آن هست آغاز می کند و برای رسیدن به آنچه لیاقتش را دارد، تلاش می کند.
ما از طریق گفتار و رفتار می توانیم پذیرش را نشان دهیم. در بخش غیر کلامی، میتوان از حالتهایی همچون لبخند زدن، سر تکان دادن و مجاورت بدنی نام برد. پیام های غیر کلامی، زبان رفتار است و پس از زبان گفتار، مهم ترین راه نشان دادن پذیرش است. پذیرش، از مهم ترین پیامدهای گوش دادن است. گوش دادن، محبت را در پی می آورد، همدمی را ارتقا می بخشد و باعث میشود آرامش بر رابطه میان والدین و فرزندان حکمفرما شود. وقتی فرزند با بیان احساساتش آن را بروز می دهد، خود نیز برای پذیرش موقعیت، آماده تر میشود. گوش دادن، به فرزند فرصت میدهد که از نظر شناختی و عاطفی، زمینه مناسب تری برای تغییر مطلوب داشته باشد.
ج) نیاز به توجه:
در همه افراد، به ویژه در جوانها، نیاز به مطلوب واقع شدن و کانون توجه بودن، دیده میشود. البته ممکن است این حالت در افراد، شدت و ضعف داشته باشد یا نمونه ها و مصادیق مورد توجه بودن متفاوت باشد، اما اصل نیاز به پذیرش، همگانی است. اگر برای جوان ممکن باشد که با رفتارهای مثبت و پسندیده، مطلوب دیگران قرار گیرد، با این روش توجه دیگران را به خود جلب می کند؛ در غیر این صورت، ممکن است مرتکب کارهای منفی شود تا دیگران او را در معرض دید و توجه خود قرار دهند. دانش آموزی با گرفتن نمره بیست و دانش آموز دیگر با حرکات نمایشی، طنز یا مسخره کردن دیگران، زبانزد هم کلاس های خود می شود.
عزت نفس با مشارکت فرد در تعاملات خانواده ارتباط دارد. هرگاه افراد خانواده دچار استرس می شوند، توانایی آنها در برقراری ارتباط آشکار با یکدیگر، دادن بازخورد و حل مشکلاتشان، در گرو میزان عزت نفس جمعی خانواده است. هرقدر عزت نفس بیشتر باشد، توانایی آنها در این زمینه ها بیشتر است.
طبیعی است که فرزندان به توجه نیاز دارند و والدین باید به آنها توجه داشته باشند، ولی این نکته نیز حایز اهمیت است که توجه طلبی فرزندان، چنانچه به طور پیوسته باشد و زمینه تحقق بخشیدن به همه خواسته های آنها باشد، مشکل ساز می شود. بسیاری از بچه ها به دلیل ناراحتی ناچیز، مسئله بزرگی می سازند تا شما را متوجه خویش سازند. توجه طلبی افراطی به جایی می رسد که فرزند، حکمران زندگی والدین می شود. والدین باید توجه طلبی افراطی فرزند را کنترل کرده، درخواست آنان برای ارضای زودرس خواسته هایشان را به شکیبایی سوق دهند. هرچه شما بتوانید میان خواسته فرزند و خواسته خود تعادل ایجاد کنید، از توجه طلبی افراطی فرزند جلوگیری کرده اید. باید بدانیم که گاه توجه منفی به فرزند پاداش تلقی می شود، اما در مقابل، بی توجهی، او را به حالت طبیعی نزدیک می کند. توجه افراطی به فرزند، ممکن است جنگ قدرت و خشم را در پی داشته باشد.
د) نیاز به عزت نفس:
یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر رفتار اجتماعی ما احساس کفایت و عزت نفس است، که ترکیبی از شناختها و احساسات فرد درباره خود است. نگاه به خود، درصورتی که با قضاوت همراه باشد، عزت نفس به شمار می آید. اگر این قضاوت مثبت باشد، به عزت نفس فرد می افزاید و چنانچه منفی باشد، از عزت نفس او می کاهد. ما باید کاری کنیم که فرزندمان احساس شخصیت کند، عزت نفس داشته باشد و از خودپنداره مثبت برخوردار باشد. عزت نفس با مشارکت فرد در تعاملات خانواده ارتباط دارد. هرگاه افراد خانواده دچار استرس می شوند، توانایی آنها در برقراری ارتباط آشکار با یکدیگر، دادن بازخورد و حل مشکلاتشان، در گرو میزان عزت نفس جمعی خانواده است. هرقدر عزت نفس بیشتر باشد، توانایی آنها در این زمینه ها بیشتر است. البته نباید عزت نفس را با خودبرتربینی یکسان دانست. کسی که عزت نفس دارد، خود را آنگونه که هست، می بیند؛ اما کسی که خود را برتر می بیند، خود را بیش از آنچه هست، می بیند و از این طریق، احساس حقارت واقعی خود را که گاه در اعماق وجودش درک می کند، پنهان می سازد.
منبع: خانوادۀ موفق، علی حسین زاده، چاپ دوم، مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، کاشان 1391
والدین در همان گام اول ارتباط با فرزندان، باید نیازهای واقعی آنها را تشخیص دهند و پاسخ متناسب با نیاز آنان را ارائه کنند. مهمترین نیازهای فرزندان به این شرح است:
الف) نیاز به استقلال و تشخص:
فرزند ما به طور طبیعی، می خواهد خودش تصمیم بگیرد، خودش برنامه ریزی کند و خودش نیز برنامه ها را اجرا کند. اگر مانعی بر سر راه فرزندان در زمینه تصمیم گیری، برنامه ریزی و اجرا نباشد، خود آنها این مسیر را طی می کنند. آنها کسب شخصیت را دوست دارند و برای رسیدن به این مرحله، به دو ویژگی نیازمندند: داشتن توانمندی لازم برای کاری که میخواهند انجام دهند، و اجازه والدین و بزرگترها برای اینکه فرزندان کارهای خود را به تنهایی انجام دهند. بنابراین، کسب مهارت و توانایی مواجهه با دیگران، و نیز طرد نشدن از سوی پدر و مادر و احترام به شخصیت او، از نیازهای اساسی فرزندان است. مشورت کردن با فرزند و انتقاد کردن به او از روی دل سوزی، به استقلال و تشخص او کمک می کند.
ب) نیاز به پذیرش:
جوان به مثابه کسی که پس از پدر و مادر وارد زندگی شده است، می خواهد کانون پذیرش پدر و مادر باشد. شخصی که میخواهد پذیرش دیگران را احساس کند، با آنها ارتباط برقرار میکند و رشد خود را در همان ارتباط می بیند. با این ارتباط، فرد رشد میکند، تغییرات سازنده در او رخ می دهد، خود و راه حل مشکلش را پیدا می کند، آزادانه حرکت را از نقطهای که در آن هست آغاز می کند و برای رسیدن به آنچه لیاقتش را دارد، تلاش می کند.
ما از طریق گفتار و رفتار می توانیم پذیرش را نشان دهیم. در بخش غیر کلامی، میتوان از حالتهایی همچون لبخند زدن، سر تکان دادن و مجاورت بدنی نام برد. پیام های غیر کلامی، زبان رفتار است و پس از زبان گفتار، مهم ترین راه نشان دادن پذیرش است. پذیرش، از مهم ترین پیامدهای گوش دادن است. گوش دادن، محبت را در پی می آورد، همدمی را ارتقا می بخشد و باعث میشود آرامش بر رابطه میان والدین و فرزندان حکمفرما شود. وقتی فرزند با بیان احساساتش آن را بروز می دهد، خود نیز برای پذیرش موقعیت، آماده تر میشود. گوش دادن، به فرزند فرصت میدهد که از نظر شناختی و عاطفی، زمینه مناسب تری برای تغییر مطلوب داشته باشد.
ج) نیاز به توجه:
در همه افراد، به ویژه در جوانها، نیاز به مطلوب واقع شدن و کانون توجه بودن، دیده میشود. البته ممکن است این حالت در افراد، شدت و ضعف داشته باشد یا نمونه ها و مصادیق مورد توجه بودن متفاوت باشد، اما اصل نیاز به پذیرش، همگانی است. اگر برای جوان ممکن باشد که با رفتارهای مثبت و پسندیده، مطلوب دیگران قرار گیرد، با این روش توجه دیگران را به خود جلب می کند؛ در غیر این صورت، ممکن است مرتکب کارهای منفی شود تا دیگران او را در معرض دید و توجه خود قرار دهند. دانش آموزی با گرفتن نمره بیست و دانش آموز دیگر با حرکات نمایشی، طنز یا مسخره کردن دیگران، زبانزد هم کلاس های خود می شود.
عزت نفس با مشارکت فرد در تعاملات خانواده ارتباط دارد. هرگاه افراد خانواده دچار استرس می شوند، توانایی آنها در برقراری ارتباط آشکار با یکدیگر، دادن بازخورد و حل مشکلاتشان، در گرو میزان عزت نفس جمعی خانواده است. هرقدر عزت نفس بیشتر باشد، توانایی آنها در این زمینه ها بیشتر است.
طبیعی است که فرزندان به توجه نیاز دارند و والدین باید به آنها توجه داشته باشند، ولی این نکته نیز حایز اهمیت است که توجه طلبی فرزندان، چنانچه به طور پیوسته باشد و زمینه تحقق بخشیدن به همه خواسته های آنها باشد، مشکل ساز می شود. بسیاری از بچه ها به دلیل ناراحتی ناچیز، مسئله بزرگی می سازند تا شما را متوجه خویش سازند. توجه طلبی افراطی به جایی می رسد که فرزند، حکمران زندگی والدین می شود. والدین باید توجه طلبی افراطی فرزند را کنترل کرده، درخواست آنان برای ارضای زودرس خواسته هایشان را به شکیبایی سوق دهند. هرچه شما بتوانید میان خواسته فرزند و خواسته خود تعادل ایجاد کنید، از توجه طلبی افراطی فرزند جلوگیری کرده اید. باید بدانیم که گاه توجه منفی به فرزند پاداش تلقی می شود، اما در مقابل، بی توجهی، او را به حالت طبیعی نزدیک می کند. توجه افراطی به فرزند، ممکن است جنگ قدرت و خشم را در پی داشته باشد.
د) نیاز به عزت نفس:
یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر رفتار اجتماعی ما احساس کفایت و عزت نفس است، که ترکیبی از شناختها و احساسات فرد درباره خود است. نگاه به خود، درصورتی که با قضاوت همراه باشد، عزت نفس به شمار می آید. اگر این قضاوت مثبت باشد، به عزت نفس فرد می افزاید و چنانچه منفی باشد، از عزت نفس او می کاهد. ما باید کاری کنیم که فرزندمان احساس شخصیت کند، عزت نفس داشته باشد و از خودپنداره مثبت برخوردار باشد. عزت نفس با مشارکت فرد در تعاملات خانواده ارتباط دارد. هرگاه افراد خانواده دچار استرس می شوند، توانایی آنها در برقراری ارتباط آشکار با یکدیگر، دادن بازخورد و حل مشکلاتشان، در گرو میزان عزت نفس جمعی خانواده است. هرقدر عزت نفس بیشتر باشد، توانایی آنها در این زمینه ها بیشتر است. البته نباید عزت نفس را با خودبرتربینی یکسان دانست. کسی که عزت نفس دارد، خود را آنگونه که هست، می بیند؛ اما کسی که خود را برتر می بیند، خود را بیش از آنچه هست، می بیند و از این طریق، احساس حقارت واقعی خود را که گاه در اعماق وجودش درک می کند، پنهان می سازد.
منبع: خانوادۀ موفق، علی حسین زاده، چاپ دوم، مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، کاشان 1391
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}